بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به خوانندگان عزیزم
- هنوز ساعت 8 نشده که میرسم به داروخانه. با دری بسته و صفی طویل روبرو میشوم. با باز شدن در دعوا شروع میشود. بعد از جابه جایی مکان داروخانه، سیستم نوبت دهی را کنار گذاشته اند و به روش قدیمی چینش دفترچه های بیمه روی پیشخوان بازگشته اند. یکی می گوید من پیش از همه اینجا بودم، یکی می گوید بیمار من در بیمارستان منتظر است و ... . در داروخانه داروهای خاص، این عجله ها و دعواها تقریبا عادی شده است.
و اما پس از نوبت دهی ...
- آقا این نسخه رو اشتباه نوشتن، این دارو اصلا دُز 100 نداره، فقط 20 و 50 داره که ما فقط 50 داریم.
- خانم این نسخه ناقصه، دکتر تعداد هر قرص رو ننوشته من نمیتونم بدم.
- آقا چهارتا از داروهاتون رو نداریم، این دو تا رو بدم؟
نیم ساعت بعد دارو را تحویل میگیرم و راهی بیمارستان میشوم.
- پرستار می گوید هفته آینده شنبه تماس بگیر، شاید دوشنبه نباشم و مجبور شوی یکشنبه تزریق کنی. هفته دوم عید هم تماس بگیر شاید نباشم.
هفته دوم عید، پرستار تعطیل نیست، بلکه بصورت اجباری به بخش های دیگر بیمارستان می فرستند.
استانی با 1500 بیمار ام اسی، یک پرستار ثابت برای تزریق و آموزش تزریق به بیماران ندارد.
- بهار را لمس کنیم :)
تا سینووکس صد و هشتاد و ششم، ایام به کام