زندگی به سبک ام اس

با ام اس نیز خوشبختم

زندگی به سبک ام اس

با ام اس نیز خوشبختم

سال 93 بیماری MS خود را با لبخند پذیرفتم.
از نظر جسمی هیچ مشکلی ندارم و زندگی شاد و فعالی دارم و با ام اس نیز احساس خوشبختی میکنم.
هفته ای یکبار داروی CinnoVex تزریق میکنم و با هر تزریق یک پست در وبلاگ مینویسم.

هدف من از راه اندازی این وبلاگ معرفی صحیح بیماری ام اس است، آنگونه که واقعیت دارد، نه آنگونه که به اشتباه تصور می شود.
هدف بعدی بیان تجربیات خودم درباره این بیماری است.

آخرین مطالب

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ام اس و ام آر آی با و بدون تزریق ماده حاجب» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به خوانندگان عزیزم


- با رضایت نتایج MRI را نگاه می کند و می گوید خوب است. پلاک ها را روی عکس نشان می دهد و می گوید، میبینی؟ همچنان غیرفعال هستند. با لبخندی پررنگ می گویم خداراشکر.

مانند همیشه به شادی توصیه می کند.

پس از بررسی نتایج می پرسم، با وضعیت فعلی، میتوانم روزه بگیرم. می گوید حالت خوب است، می توانی روزه بگیری به این شرط که در معرض گرما نباشی و استراحت کافی داشته باشی.


- هنوز اختلاف نظر زیادی بین پزشکان در مورد روزه داری بیماران MS وجود دارد. برخی معتقدند بدون در نظر گرفتن شرایط بیمار، روزه برای همه بیماران مضر است و برخی دیگر می گویند اگر بیمار در وضعیت خوبی باشد روزه داری مشکلی ندارد. بر اساس گفته های یکی از پزشکان حاذق که اخیرا خواندم، هنوز تحقیقات قابل استنادی در زمینه تاثیرات گرسنگی طولانی مدت در بیماران MS وجود ندارد. در نتیجه بهترین کار، اعتماد به پزشکی است که در جریان کامل روند بیماری است.


- طراوت بهاری همچنان باقی است.


در مسیر CinnoVex


تا سینووکس صد و نود و هفتم، ایام به کام

۱۶ موافقین ۱۱ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۷ ، ۲۰:۴۲
ام اسی خوشبخت

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به خوانندگان عزیزم


- هزینه MRI سر با/بدون تزریق ماده حاجب: 185 هزار تومان

  هزینه MRI گردن با/بدون تزریق ماده حاجب: 185 هزار تومان

  هزینه کلی: 560 هزار تومان

  سهم بیمار: 370 هزار تومان + 8 هزار تومان هزینه لباس و CD

  سهم بیمه تامین اجتماعی: 182 هزار تومان


- هزینه آنژیوکت و ماده حاجب با بیمه تامین اجتماعی: 36 هزار تومان


- ساعت ورود به دستگاه MRI : هشت صبح

 ساعت خروج از دستگاه MRI : نه صبح


- مسئول عکسبرداری همان ابتدا در حال نصب آنژیوکت می گوید، همه از آنژیوکت میترسند، پس نگران نباش، حتی آقایان می ترسند! کمی تلاش میکند و میگوید پیچ آنژیوکت خراب است، به سمت قفسه ها می رود تا چیزی بیاورد و میگوید، هند که پول ندارند، نفت را میدهیم این آنژیوکت های خراب را تحویل می گیریم، محصولات سوئیس عالی است اما دیگر وارد نمی شود. ادامه می دهد البته ماده حاجبی که خریده ای آلمانی است و بدون عوارض که البته بعد از این همین را هم نمی توانیم وارد کنیم. سری به تاسف تکان می دهم و تا آخر منتظر مرحله ترسناک هستم که می گوید تمام شد.


بسم الله الرحمن الرحیم می گوید و دستگاه را روشن می کند.


صدای ناهنجار دستگاه آغاز می شود. تنها چیزی که میبینم سفیدی است و لاغیر. به هر آنچه می توانستم فکر کردم، مرور خاطرات، نوشتن مطلب جدید در وبلاگ، کارهای شرکت، قرار با دوستان، عالم شهود، عرفان، خدا و ... . گاهی چشم هایم را می بستم و گاهی باز می کردم.

پس از مدتی نامعین، مسئول عکسبرداری برمیگردد و ماده حاجب را تزریق می کند و می رود.


باز هم فکر و فکر و فکر و صداهای ناهنجار.


دستگاه که خاموش می شود، وارد اتاق می شود و با خوشرویی آنژیوکت را باز می کند و عذرخواهی میکند از خونی که روی دستم ریخته و می گوید باور کنید بخاطر همان آنژیوکت خراب است و تقصیر من نیست. چسب تزریق را می زند و می گوید چسب را فشار بده و خداحافظ. در حال فشار دادن چسب بطرف رختکن می روم. بیرون اتاق نفر بعدی منتظر است، انگار استرس دارد، با دیدن من و خون روی دستم رنگ از رخش میپرد. خنده ام میگیرد، کاش می توانستم توضیح دهم لزوما قرار نیست او هم تزریق داشته باشد اما نمیتوانم.

داخل رختکن ساعت را نگاه میکنم، دقیقا یک ساعت داخل دستگاه بوده ام، به صبر خودم آفرین می گویم، فکر نمی کردم انقدر دوام بیاورم.


آینه را نگاه می کنم، با آن لباس های آبی یکبار مصرف که حداقل سه برابر اندازه من است، آنقدر مسخره به نظر میرسم که فقط میخندم و فوری لباس عوض میکنم و آنها را شوت میکنم داخل سطل زباله.

کارمند پذیرش عکس ها را می دهد دستم و می گوید گزارش 10 روز بعد آماده می شود. عکس ها را پس می دهم و می گویم با گزارش تحویل می گیرم.


- هوای دم صبح آنقدر لطیف است که دوست دارم این مسیر بهشتی هرگز تمام نشود.


در مسیر CinnoVex



تا سینووکس صد و نود و پنجم، ایام به کام

۱۰ موافقین ۸ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۳۷
ام اسی خوشبخت

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به خوانندگان عزیزم


- یک سالی میشد که پزشکم برای دوره فوق تخصص رفته بود، چند هفته قبل منشی تماس گرفت و خبر از بازگشت پیروزمندانه اش داد. وارد مطب که شدم همه چیز نونوار شده بود، از کاغذدیواری گرفته تا دوربین مدار بسته که کمی عجیب به نظر می رسید. و عجیب تر از همه تشکیل پرونده بود. پس از چند سال، برای اولین بار برای بیماری MS پرونده دارم و لازم نیست هر بار ماجرای بیماری و علائم را از اول تعریف کنم یا نتایج آزمایش های قبلی را ببرم. تنها مشکلی که با پزشکم دارم، تجویز داروی زیاد است. برای مثال، همیشه می گوید روحیه ات را تقویت کن و چند دارو می نویسد، هر چه می گویم روحیه من خوب است و نیاز به دارو ندارم، توجهی نمی کند و می گوید بخور خوب است.

خوشبختانه مانند پزشک قبلی، برای هربار تجویز دارو، حق ویزیت دریافت نمی کند. پرداخت حق ویزیت 35 هزار تومانی برای تجویز داروی ماهانه کمی سنگین است.


- چند دقیقه برای یک تماس تلفنی از سالن انتظار مطب بیرون میروم اما وسایلم را همراه نمیبرم چون دقیقا روبروی دوربین مداربسته نشسته بودم. به محض بازگشت، منشی می گوید هرگز وسایل خود را در سالن رها نکن. هفته گذشته، یکی از بیماران برای چند دقیقه وسایلش را روی صندلی گذاشت و بیرون رفت و وقتی بازگشت، کیف و تبلت اش را دزدیده بودند و پیگیری برای یافتن دزد بیهوده بود چون مطب همیشه شلوغ است.


- آزمایش MRI با تزریق و بدون تزریق در پیش دارم و کلی پلیس بازی. آخرین MRI مربوط به سال 94 بود و پزشک پس از تعجب فراوان، مجددا تجویز کرد. امیدوارم پلاک ها غیرفعال باشند یا حتی از بین رفته باشند. ذهنم درگیر بیمه تکمیلی و چگونگی دریافت هزینه آزمایش هستم چون در گزارش آزمایش صریحا به بیماری MS اشاره می شود. گاهی پنهان کردن بیماری و حواشی اش پیچیده می شود.


- و اینک بهاری که به نیمه رسید.


در مسیر CinnoVex



تا سینووکس صد و نود و سوم، ایام به کام

۱۱ موافقین ۷ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۲۳
ام اسی خوشبخت

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به خوانندگان عزیزم

هفته گذشته برای اولین بار MRI با تزریق ماده حاجب را تجربه کردم. مانند همیشه پیش از تجربه درمان یا آزمایش جدید، مطالبی در اینترنت خوانده بودم و این اطلاعات کمی با واقعیت تفاوت داشت، یا شاید اطلاعات قدیمی بود.

هفته گذشته نوشته بودم که برای تایید یک دارو به داروخانه بیمارستان مراجعه کردم، این دارو همان ماده حاجب بود که برای وضوح بیشتر تصاویر MRI استفاده می شود.

پیش از عکسبرداری ناشتایی چهار ساعته لازم است، به همین دلیل پس از صبحانه چیزی نخوردم.

ساعت 12 به مرکز MRI رسیدم. پس از یک تاخیر 50 دقیقه ای، به اتاق تعویض لباس هدایت شدم (پیش از MRI بایستی تمامی اشیا فلزی خود را در اتاق تعویض لباس قرار می دادم. معمولا لباس یک بار مصرفی داده می شود که البته این بار به من ندادند!). سال گذشته درباره دستیار حاضر در اتاق عکسبرداری نوشته بودم که آن لحظات پر استرس را چگونه  برای من پر از آرامش کرد:

"یه بسم الله بگو و دراز بکش"

شاید این جمله را روزانه به ده ها نفر می گوید اما برای هر کسی تفسیری دارد و معنایی. این بسم الله با تمام بسم الله های زندگیم فرق داشت. انگار خدا را نزدیک تر از همیشه حس می کردم.

دراز کشیدم و دستیار عکسبرداری گفت: "آستینتو بالا بزن، وسط عکسبرداری ما میاییم و ماده حاجب رو تزریق میکنیم، نباید هیچ حرکتی بکنی"

شاید سخت ترین قسمت MRI بی حرکت ماندن است، لحظاتی که انگار در خلا دراز کشیده ای و جز بستن چشمانت و سیر در آفاق و انفس، اجازه هیچ کاری نداری.حتی زبان در دهان نیز نمیتوانی بچرخانی، همین که اقدام به گفتن ذکر زبانی کردم، مسئول تصویربرداری مچم را گرفت و تذکر داد که هیچ حرکتی نباید بکنم.

پس از چند دقیقه عکسبرداری، درحالی که چشمانم بسته بود ماده را تزریق کردند، درد خاصی بجز درد تزریق احساس نکردم. قبلا خوانده بودم که با آنژیوکت ماده تزریق می شود که اینگونه نبود و مانند آمپول های معمولی تزریق کردند. پس از تزریق نیز مجددا چند دقیقه ای عکسبرداری کردند. هنگام خروج از اتاق، دستیار تاکید کرد که از مرکز خارج نشوم تا مرحله دوم را نیز انجام دهند. فکر نمیکردم مرحله بعدی در کار باشد، اما گفتند باید 45 دقیقه صبر کنم تا ماده در بدن پخش شود و بتوانند عکسبرداری کنند. 45 دقیقه دیگر نشستن روی صندلی های فلزی مرکز MRI آسان نبود. در این فاصله اجازه گرفتم تا در نمازخانه بیمارستان مجاور نماز بخوانم و برگردم که مسئول عکسبرداری برخلاف سال گذشته، بسیار با خوشرویی و مهربانی گفت برو و اگر خواستی چیزی بخور و برگرد. نمیدانم قدرت دعای شما دوستان عزیز بود یا تاثیر گذر زمان بر تلطیف احساسات و رفتارهای آدمی یا دلسوزی برای جوانی مبتلا به MS که ظاهرش هیچ نشانی از بیماری ندارد، اما هر چه که بود پرسنل مرکز MRI امسال نرم خوتر از گذشته بودند.


و اما هزینه های MRI با تزریق و بدون تزریق:

هزینه ماده حاجب با دفترچه بیمه تامین اجتماعی 31000 تومان و بدون دفترچه 97000 تومان.

هزینه MRI با تزریق و بدون تزریق با دفترچه تامین اجتماعی 155000 تومان (بدون دفترچه را متاسفانه اطلاع ندارم.)

برخی از انجمن های MS تمامی هزینه MRI را تقبل می کنند اما چون من این کمک ها را حق خودم نمیدانم برای دریافت هزینه از انجمن اقدام نکردم. داروی اصلی من رایگان است و شکرخدا قادر به تامین هزینه های جانبی نیز هستم (هزینه هایی از جمله؛ ویزیت پزشکان و آزمایشات چکاپ دوره ای، MRI، داروهای درمانی و تقویتی). برخی از بیماران که در حرکت دچار مشکل شده اند به فیزیوتراپی یا پرستار دائمی نیز نیاز دارند، گاهی هزینه درمان یک بیمار ام اسی، ماهیانه به یک و نیم میلیون تومان یا بیشتر می رسد. این کمک ها حق کسانی است که به هر علت قادر به پرداخت هزینه های درمان خود نیستند، این نظر شخصی بنده است اما به کسانی که می توانند هزینه های درمان خود را تامین کنند نیز پیشنهاد میکنم تا حد ممکن از دریافت این گونه کمک ها خودداری کنند، شاید این کمک ها داروی یک بیمار شود، دارویی که خوب میدانید برای بیمار تا چه حد حیاتی است.


تا سینووکس شصت و هفتم، ایام به کام

۱۳ موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۴ ، ۲۰:۰۳
ام اسی خوشبخت