بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به خوانندگان عزیزم
- ساعت شروع کار داروخانه 8:00 صبح است. کمی زود رسیده ام و فقط یکی از کارکنان بخش اداری که مردی حدودا شصت ساله است آمده است. ساعت 8:00 پسر جوانی وارد می شود، به پیشخوان نگاهی می کند و با خوشرویی و لحنی شوخ از کارمند می پرسد: "ما زود آمده ایم یا کارکنان دیر کرده اند؟"
کارمند با لحنی جدی می گوید: " اینکه چه ساعتی بیان به خودشون مربوطه."
پسر جوان سکوت می کند.
- پس از بیست دقیقه بالاخره سیستم جواب می دهد و برای واریز 9000 ریال کارمزد داروخانه نزد حسابدار میروم، با خوشرویی حال و احوالی می پرسد و در همین حین موبایلش زنگ میخورد، در حال وارد کردن فاکتور جواب تماس را می دهد. پول خرد ندارم و اسکناس 5000 تومانی میدهم. برای پرداخت مابقی پول، ناچار به گاوصندوقی که یک متری با میزش فاصله دارد مراجعه می کند و بخاطر 1 دقیقه تاخیر عذرخواهی می کند.
تا سینووکس هشتاد و یکم، ایام به کام