زندگی به سبک ام اس

با ام اس نیز خوشبختم

زندگی به سبک ام اس

با ام اس نیز خوشبختم

سال 93 بیماری MS خود را با لبخند پذیرفتم.
از نظر جسمی هیچ مشکلی ندارم و زندگی شاد و فعالی دارم و با ام اس نیز احساس خوشبختی میکنم.
هفته ای یکبار داروی CinnoVex تزریق میکنم و با هر تزریق یک پست در وبلاگ مینویسم.

هدف من از راه اندازی این وبلاگ معرفی صحیح بیماری ام اس است، آنگونه که واقعیت دارد، نه آنگونه که به اشتباه تصور می شود.
هدف بعدی بیان تجربیات خودم درباره این بیماری است.

آخرین مطالب

CinnoVex 120

دوشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۰:۳۵ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام به خوانندگان عزیزم


- تاکسی که می ایستد پسر جوان عصبانی می شود و به راننده می گوید، قرار بود شما تا جلوی در دانشگاه مرا برسانی، نمی شود که همزمان چند مسافر با مسیرهای مختلف سوار کنی. راننده نیز با عصبانیت شروع می کند به توجیه. جوان کوتاه نمی آید و راننده مجبور می شود تا پایین خیابان برود. جوان که پیاده می شود راننده با همان عصبانیت مرا مخاطب قرار می دهد و می گوید، دو قدم راه نمیروی، آخر تو چه درسی می خواهی بخوانی، معلوم است فقط برای ... دانشگاه می رود و درس نمی خواند. خنده ام می گیرد از این قضاوت عجیب، حتی اگر از روی ظاهرش هم قضاوت می کرد نباید چنین حکمی صادر می کرد چون آن جوان ظاهری کاملا معقول داشت و به قول معروف شبیه بچه درسخوان ها بود.

شاید این قضاوت کمی اغراق آمیز به نظر برسد اما روزانه هزاران قضاوت از این دست را میبینیم و ساده از آن عبور میکنیم. هر که خلاف نظر ما عمل می کند یا حرفی می زند، تمام ابعاد وجودی او را زیر سوال میبریم. 


- ایستاده ایم جلوی داروخانه و منتظر کارکنان هستیم. خانم جوانی که کنارم ایستاده می پرسد، پس کی باز میکنند؟ ساعت را نگاه میکنم و می گویم هنوز ساعت هشت نشده، با حالتی کنایه آمیز می گوید، یعنی با دقیقه و ثانیه کار می کنند؟ شانه بالا می اندازم و میگویم چه عرض کنم. ادامه می دهد، خودم کارمند بیمارستانم، دیرم شده. ارتباط توضیحش را با ساعت آغاز کار داروخانه نمی فهمم.

اول صبح، دستگاه نوبت دهی همیشه روی آخرین عدد روز قبل است، برای همین باید دو بار دکمه را فشار داد تا نوبت دهی امروز آغاز شود. خانم جوان اولین نفر است و از این مورد خبر ندارد. با لبخند می گویم، یک بار دیگر دکمه را فشار دهید تا شماره یک را دریافت کنید. با بی توجهی یک اِ می گوید و شماره را میگیرد و می رود. شماره دو هم مال من می شود.

مسئول پذیرش که می رسد خانم جوان دفترچه را می دهد دستش. مسئول پذیرش می گوید، دکتر تاریخ پذیرش و تاریخ اعتبار را جابه جا نوشته است و این برگه فاقد اعتبار است، باید تایید شود. خانم جوان اصرار می کند که دارو را بدهند و مسئول پذیرش برای بار چندم توضیح می دهد که امکان پذیر نیست. عجله دارم و تصمیم میگیرم بروم جلو و بگویم شما که اینقدر بر روی زمان حساس هستید چرا زمان این همه بیمار را تلف می کنید. اما پیش از اقدام من خداحافظی می کند و می رود.


- ساعت ها می توانم بنشینم به تماشای آسمان بی نهایت.



تا سینووکس صد و بیست و یکم، ایام به کام

نظرات (۱۳)

چه آسمون قشنگی !:)


+به نظر من که اون دانشجو فقط از حقش دفاع کرده اگر قراری با هم گذاشته بودن از قبل
ولی چه خوب به موضوع قضاوت اشاره کردید :)

+آدما خیلی رفتارا رو فقط در حق خودشون بد میدونن! متاسفانه


+ایام به کام شما هم:)
پاسخ:
خوشحالم که لذت بردید :)
بله فقط از حقش دفاع میکرد اما راننده میخواست توجیه کنه.
متاسفانه همینطوره، بعضی آدمها خودخواه شدن.
ممنون دوست عزیز :)
۱۵ آذر ۹۵ ، ۲۳:۲۸ فیلو سوفیا
:)

دارم فک میکنم که اون سه نقطه چیا می تونه باشه!!
پاسخ:
فکر میکردم حدسش ساده باشه :)
چون خیلی زشت بود ننوشتم، البته از نظر من.
۱۵ آذر ۹۵ ، ۲۳:۳۶ آقاگل ‌‌‌‌
سلام به نویسنده گرامی :)


جدن که باید ساعت ها بشینی و این آسمون رو نگاه کنی و با خودت بگی : 
چیست این سقف بلند ساده ی بسیار نقش؟ :))
.
عادت کردیم به قضاوت از روی بد دلی. اگه یکی خلاف میل ما رفتار کنه میشه شمر! حتی اگه حق با اون باشه! 

+ایامکم سعیدا الطافکم مزیدا :)
پاسخ:
سلام بر خواننده گرامی تر :)
همیشه جمله یا شعر زیبایی در آستین دارید :)
روزی هزار شمر و یزید جور میکنیم، متاسفانه.

بسیار ممنون،همچنین شما :)
سلام مجدد، روزتون بخیر، من حق رو به پسره میدم چون بعضی راننده تاکسی ها یجورین! یه بار برا خوده من اتفاق افتاد طرف من و یه نفره دیگه که کاملا مسیرمون جدا بود رو به صورت دربست سوار کرد واز هر کدوممون پوله دربست جدا خاست! در جوابه اعتراضه منم فرمودند که بدهی دارم زندگی خرج داره!!!! قضاوتهای الکی هم عادت ما مردم ایران شده چون خودمونو عقل کل میپنداریم ! عکسه تون رو دیدم یاده این افتادم که خیلی وقته آسمونو نگاه نکردم:-( بلند شم یه نگاهی بندازم... تا سینوکس ۱۲۱ ایام شماهم بکام
پاسخ:
سلام و شب بخیر
متاسفانه بعضی ها روی حقوق مردم خیلی دقیق نیستن و همیشه حق رو به خودشون میدن.
امان از قضاوت های نا به جا.
حیفه آسمون رو نگاه نکنیم، من همیشه نگاهم به آسمونه :)
ممنون شادکام باشید :)
باید از خودمون و بچه ها شروع کنیم. ادم های بزرگ دیرتر تغییر میکنند! 
چه اسمان قشنگی
اسمون همیشه قشنگه. اگه ما بذاریم پاک باشه!


پاسخ:
بله بچه ها تاثیرپذیرتر هستند.
تقدیم به شما :)
۱۶ آذر ۹۵ ، ۱۹:۵۵ اسپریچو ツ
منم تو ذهنم کلی دیالوگ و نمایشنامه اجرا میکنم ولی تو واقعیت هیچکاری نمیکنم:|
پاسخ:
فکر میکنم همه همینطورن، والا هر روز شاهد هزاران دعوا بودیم :)
گاهی باید وایسیم جلو آینه برای خودمون سخنرانی کنیم :)
پاسخ:
خیلی فکر خوبیه :)
۱۷ آذر ۹۵ ، ۱۱:۳۷ ببر بنگال
چه عکس قشنگی.
پاسخ:
تقدیم به شما :)
۱۷ آذر ۹۵ ، ۱۵:۳۴ گاوی مش حسن
سلام و روز بخیر
مملکت که نیس :)))
منم عاروم زیری لب عارُوم میگَم چنان نمانَد و چنین نیز نخواهد ماند...!!!
آسِد حسن لحاف دُوز همین طور که هــــــــــــــــــــورت چاییشو می ره بالا میگه: دو تا حرف اضافه هم معنا پُشتی سری هم...!!!!
اونَم از کسی مثِی شُوما ،میدُونی یعنی چه!!!
میگَم ینی نخواهد ماند پسر... نخواهد ماند....
ینی این نیز بگذرد .... شوما هم یا پاشو یه چایی بریز بخوریم یا گل را به زلف کودکی بیاویز که شاید منحیثالمجموع او را بخندانی:)))


پاسخ:
سلام و شب بخیر :)
ان شالله چنین نماند و بهتر بشه :)
همیشه گزینه گل آویختن به زلف کودک برای خندانش بهتره :)
خب حق که با پسره بوده!!! چون از اول قرار بوده جلوی دانشگاه پیاده بشه... اگه همه مث این پسره روی حقشون پا فشاری میکردن همه چی خیلی بهتر بود به نظرم!!

اون خانمه هم.... خوبه حالا خودش تو بیمارستان کار میکرده و اصرار داشته دارو بگیره باز!!!
پاسخ:
بله حق با ایشون بود. اگه همه حق خودشون رو میگرفتن اوضاع این نبود.
دلیل اصرارشون رو نفهمیدم.
یه چیزی میخواستم بگم یادم رفت:|
آدم باید از حقش دفاع کنه همیشه . چه آسمون قشنگی .به به :)
پاسخ:
یادتون افتاد بگید :)
بله موافقم.
تقدیم به شما :)
خب اون خانومه نباید اصرار میکرد یعنی؟ شاید بااصرارش طرف قبول میکرد ومجبور نمیشد دوباره بیاد اونجا
پاسخ:
با اصرار نمیتونن قبول کنن چون سازمان تامین اجتماعی اون نسخه رو قبول نمیکنه و داروخانه ضرر میکنه. مخصوصا داروهای خاص که بسیار گرون هستن. مثلا داروی من که برای من رایگانه, قیمتش 500 هزار تومنه و اگه داروخانه بی دقتی کنه و به نسخه مخدوش دارو بده, تامین اجتماعی 500 هزار تومن رو از داروخانه میگیره.
این نکته رو همه کسانی که در حوزه بهداشت و درمان هستن میدونن, بعیده کسی که تو بیمارستان فعاله این نکته رو ندونه.
برا خودم که ناراحت کنندست کلی راه برم یه جا بعد بگن دکتر اشتباه نوشته و من اصرار کنم وبقیه بخوان بگم خانوم وقت مارو نگیر .
این یعنی بی ملاحضگی همنوعان
پاسخ:
این اتفاق قبلا برای من افتاده و حال ایشون رو کاملا درک میکردم چون مجبور شدم تا بیمارستان برم و پزشکمو پیدا کنم تا نسخه رو مجددا امضا کنه.
اصرار ایشون بیهوده بود و به احتمال خیلی زیاد خودشون میدونستن که بیهوده است چون ایشون تو بیمارستان کار میکردن و همونطور که تو کامنت قبلی عرض کردم بعید بود ندونن.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">